سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت همین نزدیکی ماست
نگهداری شبانه روزی108معلول ذهنی مرکزخیریه شهید کامیاب شهرستان گنابادبا مشارکت شما نیز می تواند باشد.واریز کمکهای نقدی توسط شماخیرین نیک اندیش به شماره حساب سیبا0105301340004 نزد بانک ملی آدرس موسسه : خراسان رضوی - شهرستان گناباد - خیابان سعدی - روبروی پارک شیرین - تلفن05337224426
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


ومن هم یکی از همه لبخند و توجه تو را میطلبم نه ترحم!
صفحات وبلاگ
فیزیوتراپی Physiotherapy نوعی بازپروری Rehabilitation است. بازپروری ممکن است
  • فیزیکی باشد که به آن فیزیوتراپی میگویند
  • روحی باشد مانند کاری که در مراکز بازپروری مجرمان اجتماعی انجام میشود
  • دارویی باشد مانند بازپروری اعتیاد

      2105 8

 

فیزیوتراپی یا بازپروری فیزیکی شاخه ای از علم پزشکی است که هدف از آن استفاده از روش های فیزیکی غیر تهاجمی (بدون آسیب به بافت مانند آنچه در عمل جراحی با شکافتن بافت انجام میشود) برای بهتر کردن کارکرد سیستم حرکتی فرد و رساندن آن به وضعیت قبل از بیماری است. البته محدوده فعالیت فیزیوتراپی بیش از فقط سیستم حرکتی است.

  • فیزیوتراپی درمان هایی فیزیکی را بر روی عضلات، استخوان ها و مفاصل انجام میدهد. مانند کمک به درمان کمردرد، دردهای مفاصل، آسیب های ورزشی و بهبود سریعتر و بهتر سیستم حرکتی بعد از اعمال جراحی که روی آن انجام میشود
  • فیزیوتراپی درمان های فیزیکی را برای بهبود کارکرد سیستم تنفسی انجام میدهد مانند کمک به درمان آسم، برونشیت و آمفیزم
  • فیزیوتراپی درمان فیزیکی را برای بهبود مشکلات سیستم عصبی انجام میدهد مانند کمک به درمان ضربات وارده به سر، سکته مغزی، آسیب های نخاع، پارکینسون، ام اس و یا بازپروری بیمار بعد از جراحی مغز

2105 9

 

در مورد سیستم حرکتی انسان فیزیوتراپ کمک میکند به

  • برگرداندن دامنه حرکتی و قدرت عضلات اندام و تعادل و هماهنگی بین عضلات و اندام ها به وضعیت قبل از بیماری یا بعد از درمان آسیب های سیستم حرکتی (که بدنبال ضربه ایجاد شده و درمان های اولیه آن به توسط ارتوپد انجام میشود) با انجام و آموزش حرکات نرمشی. به عبارت دیگر کمک به برگرداندن کارکرد سیستم حرکتی بعد از اینکه مشکلی در آن ایجاد شود
  • آموزش بیمار در استفاده بهتر از وسایل محیط و طرز استفاده از عصا، واکر، ویلچر و اندام مصنوعی و طرز درست راه رفتن بعد از شروع بیماری
  • کاهش درد و تورم بیمار با استفاده از گرما، سرما، ماساز، کشش، اولتراسوند، تحریک الکتریکی و دیگر ابزارها



موضوع مطلب :

یکشنبه 92 دی 22 :: 10:43 عصر

نگاه به مسئله معلولیت و ناتوانی قدمتی طولانی دارد. در ابتدا از بین بردن معلولین مبنی بود و به تدریج و با ظهور ادیان، مسئله نگهداری آنان در موسسات مطرح گردید.

پس از جنگ جهانی دوم ومعلولیت تعداد زیادی از سربازان نگرش جدیدی در این زمینه مطرح گردید و مراکز توانبخشی به وجود آمد. با وجود کمک های این موسسات، تلفیق معلولان در جامعه میسر نگردید.

در مورد معلولیت رویکرد های مختلفی به وجود آمد که بعضی در تضاد با یکدیگر و بعضی رویکردها مکمل یکدیگر هستند. از جمله این رویکرد ها می توان به رویکرد اخلاقی، رویکرد پزشکی، رویکرد اجتماعی و … اشاره نمود. به طور مثال رویکرد پزشکی ، معلولیت را به عنوان یک نابهنجاری تعریف می کند .

در این رویکرد نقص عضو دلیل مستقیم معلولیت است. اما در رویکرد اجتماعی ، معلولیت با موانع اجتماعی و فیزیکی در جامعه ایجاد می گردد. در این مدل وظیفه جامعه است که خود را با نیازهای فرد مبتلا به نقص تطابق دهد. در رویکردی که در سال 1980شکل گرفت و ICIDH2 نام دارد، کلمات نقص وناتوانی و معلولیت که بار منفی دارند به اختلال و فعالیت ومشارکت تغییر یافت. در این رویکرد بر عوامل فردی و محیطی تاکید شده است.

بنابراین طبق این رویکرد برای دستیابی به حداکثر عملکرد فرد ناتوان باید عوامل فردی و محیطی همزمان بهبود یابند. در این رویکرد مشارکت افراد معلول اهمیت داشته و پرداختن صرف به مشکلات جسمی آنان کافی نیست. در این مبحث که معلولین ضایعات نخاعی مد نظر هستند، با توجه به این رویکرد مشکلات این گروه ناشی از مسائل جسمی و محیطی آنان می باشد.

این افراد به علت اختلال در عملکرد اعضای بدن و عدم تناسب محیط با شرایط آنان دچار مشکل در فعالیت و مشارکت می گردند. براساس دیدگاه برابری فرصت ها اگر محیط فیزیکی و فرهنگی جامعه، مسکن، حمل ونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصت های شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، یعنی فرصت های زندگی در جامعه به صورت برابری تقسیم شده است. حال باید دید آیا به راستی کلیه این امکانات در دسترس همگان از جمله معلولین قرار دارد یا خیر؟


در حال حاضر تکنولوژی کمکی از جمله ویلچر و عصا تا حدی به بهبود عملکرد افراد کمک می نماید اما کافی نیست. موانع محیطی موجود نیز مانع از حداکثر مشارکت و فعالیت این افراد می گردد. از جمله این موانع محیطی می توان به موانع قانونی ، نگرش افراد، محیط زندگی ، عدم مناسب سازی شهری و …. اشاره نمود.


موانع قانونی: در سال های اخیر قوانینی خاص معلولین تصویب گردیده است. از جمله آنان:

- ماده 9 کنوانسیون حقوق معلولان (دسترسی): برای توانا سازی افراد دارای معلولیت جهت مستقل زندگی نمودن و مشارکت کامل در تمامی جنبه های زندگی، دولت های عضو باید تدابیر مناسبی را جهت تضمین دسترسی افراد دارای معلولیت بر مبنای برابر با سایرین به محیط فیزیکی، ترابری، اطلاعات و ارتباطات ازجمله نظام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر تسهیلات و خدمات ارائـه و یا فراهـم گردیده جهت عمـوم در مناطق شهـری و روستـایی اتخاذ می نمایند. تدابیر مذکور که در برگیرنده تشخیص و حذف موانع دسترسی می باشد در برگیرنده موارد زیر است، از جمله :


الف: ساختمان ها، جاده ها، ترابری و سایر تسهیلات درون و برون سقفی شامل مدارس،‌ خانه ها، تسهیلات پزشکی و محیط کار.
ب: اطلاعات، ارتباطات و سایر خدمات شامل خدمات الکترونیکی و خدمات اورژانس.


در کشور ما نیز قانون جامع حقوق معلولان در سال 83 به تصویب رسید که در زیر به بعضی مفاد آن اشاره می شود:


ماده 2: کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمان ها، اماکن عمومی معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل نمایند که امکان دسترسی و بهره مندی از آن ها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم گردد.


تبصره 1? وزارت خانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت دسترسی و بهره مندی معلولان، ساختمان ها و اماکن عمومی، ورزشی، تفریحی، معابر و وسایل خدماتی موجود را در چهارچوب بودجه های مصوب سالانه خود مناسب سازی نمایند.

تبصره 2? شهرداری ها موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای آن تعداد از ساختمان ها، اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند خودداری نماید.


ماده 7:دولت موظف است جهت ایجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول حداقل سه درصد از مجوز های استخدامی دستگاه های دولتی را به افراد واجد شرایط معلول اختصاص دهد.
در این راستا همچنین می توان به آئین نامه ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای عبور معلولین

شورای عالی شهرسازی و معماری ایران که در تاریخ 3/8/1386 به پیشنهاد وزارت مسکن و شهرسازی، در ارتباط با رفع موانع شهرسازی و معماری در عبور و مرور دسترسی به اماکن و فضاها و تجهیزات عمومی شهری به منظور تامین امکان شرکت افراد دارای معلولیت های گوناگون جسمی در زندگی روزمره جامعه ، تصویب گردید اشاره نمود:


1- از این تاریخ درکلیه طرح های آتی و در دست تهیه شهرسازی ، شهرک سازی و مجتمع های مسکونی و ساختمانی سراسر کشور اعم از اینکه توسط دستگاه های دولتی و وابسته به دولت و شهرداری ها و یا بخش خصوصی تهیه گردند. رعایت ضوابط موضوع فصل اول مجموعه پیوست که شامل ضوابط برنامه ریزی و طراحی برای تسهیل حرکت معلولین در سطح شهر می باشد الزامی بوده و کلیه مراجع مسئول تهیه بررسی و تصویب واجرای طرح های توسعه شهری، شهرک سازی و مجتمع های ساختمانی و مسکونی موظفند درمراحل مختلف تصویب و صدور پروانه ونظارت ضوابط مذکور را رعایت نمایند.


2- به منظور رفع موانع شهری موجود لازم است که اصلاحات موضوع فصل دوم فوراًً و تا قبل از تهیه و یا تجدید نظر در طرح های توسعه شهری به منظور نزدیک تر کردن شرایط موجود به استاندارد توسط مراجع مسئول عمران شهری با توجه به اولویت هر یک به اجرا درآید.


3- وزارت مسکن و شهرسازی موظف است حداکثر 5 سال یکبار با جلب نظر سازمان بهزیستی و بنیاد جانبازان، ضوابط و مقررات موضوع این مصوبه را مورد بازنگری و تطبیق با شرایط وامکانات جدید قرار داده و برای تصویب به شورای عالی شهرسازی و معماری پیشنهاد نماید.


4- و…
همچنین در زمستان سال 1384، شهرداری تهران طی دستوری، دو سال برای اصلاح ساختمان ها، معابر و پارک ها مهلت تعیین کرد.


با این وصف به نظر می رسد نه تنها وضع قوانینی برای افزایش امکان مشارکت معلولین و ضایعات نخاعی لازم است، بلکه وجود ضمانت اجرایی برای این قوانین نیز ضروری می باشد. با وجود گذشت چندین سال از تصویب این قوانین نه تنها ساختارهای غلط گذشته (بجز مواردی محدود) تصحیح نشده است بلکه در ساختارهای جدید نیز این قوانین اعمال نشده و ساختمان های دولتی و غیر دولتی و معابر و …همچون گذشته با مشکلات معماری و موانع احداث می گردند.

البته وجود نگرش ترحم آمیز به معلولین و قوانینی که خاص آنان باشد نیز به نظر نمی رسد در افزایش مشارکت آنان اثربخش باشد و دید جامعه را بهبود نمی بخشد. هدف از وضع قوانین راهکارهایی برای افزایش فرصت های برابر و کاهش موانع قانونی و در بعضی موارد ایجاد تسهیلاتی خاص این گروه است.


نگرش جامعه: برخورد جامعه و افراد با این معلولین نیز از مواردی است که منجر به کاهش مشارکت آنان می گردد. وجود نگرش ترحم آمیز به این افراد و جداسازی آنان عملکردشان را کاهش می دهد. عدم تمایل کارفرمایان به استخدام این گروه و یا تصور کارایی کم این گروه سبب کاهش اشتغال آنان می شود.

در این بین کم کاری رسانه ها جهت روشن کردن افکار عمومی نیز مشهود است. تا زمانی که در رسانه ها و بخصوص صدا و سیما که میلیون ها بیننده داشته و نقش عظیمی در فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه دارد، به صورت کارشناسانه برنامه ریزی نگردد، شاید نتوان به راحتی نگرش جامعه را نسبت به توانایی ها و مشکلات معلولین عوض نمود.

استفاده ابزاری از معلولیت در رسانه ها برای افزایش حس نوعدوستی جامعه ، نمایش معلول در موراد خاص (مثلا روز جهانی معلولین)، استفاده نا درست از معلولیت در فیلم ها(نخاعی شدن افراد ظالم، ناتوان بودن افراد معلول) و عدم نمایش معلولین نخاعی موفق نه تنها به بهبود نگرش جامعه کمک نمی نماید بلکه روز به روز معلول را از توانمندی هایش و امکان مشارکتش در جامعه به دور می سازد.

نگرش توانبخشی مبتنی بر جامعه که از سال 1980 شکل گرفت به اختلاط هر چه بیشتر معلول در جامعه و دوری از موسسه ای شدن آنان تاکید دارد.

اگر رسانه ها بتوانند معلول را به عنوان یک شهروند که قادر به انجام بسیاری کارها و مسئولیت ها است نمایش دهند، و از خود آنان برای برنامه سازی ها و اجرای برنامه هایشان استفاده نمایند، شاید به برگزاری سمینارها و کنگره هایی در این زمینه کمتر نیاز شود. چرا با وجود داشتن اساتید و نخبگان معلول و ازجمله نخاعی در کشور هیچگاه از یک مجری نخاعی در تلویزیون استفاده نشده است؟

چرا نباید برای فرهنگ سازی ریشه ای عمل نمود و از همان کودکی، فرزندانمان را با معلولیت ها و توانمندی هایشان( که در هر فردی و هر سنی احتمال ایجاد آن می باشد) آشنا نمود؟

مثلا می توان با شکل دادن یک شخصیت مورد علاقه کودکان در اجراهای تلویزیونی و یا کارتون ها در افرادی که دچار آسیب های نخاعی هستند از همان کودکی به اطفال مشارکت و تلفیق این گروه را آموخت. به راستی آیا مدارس ما برای پذیرش دانش آموز نخاعی که گاه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخورد است توانایی دارد؟

مشکلاتی از قبیل عدم مناسب سازی مدرسه و مشکلات سایر دانش آموزان با معلول و یا حتی اعتراض بعضی والدین بر این مسئله برای پذیرش این دانش آموزان مشکلاتی ایجاد می نماید.

اما اگر قبول نماییم که معلول نیز همچون همه ما یک شهروند محسوب می شود و نیاز به فرصت های برابر دارد، دیگر دید ما به این فرد یک دید ناتوان انگاری نبوده و توانایی های فرد را در نظر می گیریم و به عبارتی نیمه پر لیوان را مشاهده می کنیم. خوب است که در نظر بگیریم هر فردی یکسری ناتوانایی ها دارد و مشکل در عملکرد اعضا تنها ناتوانی در انسان ها محسوب نمی شود.


موانع محیطی: موانعی که در شهرسازی و ساختمان ها و سیستم حمل و نقل شهری دیده می شود، گاه افراد بدون نقص جسمی را نیز با مشکل مواجه می نماید. با وجود قوانین مختلف در زمینه شهرسازی و توسعه متاسفانه باز هم در ساختارهای جدید اشکالات فاحشی دیده می شود. از جمله می توان به مشکلات مترو و سیستم اتوبوسرانی تهران اشاره نمود که البته اخیرا با نصب آسانسورهایی در ایستگاه ها سعی شده که مشکل رفع شود.البته گاه این اسانسورها نیز استاندارد لازم را در ابعاد و یا ارتفاع دکمه های آن نداشته و خود مشکل دیگری است.

حتی این مشکلات محیطی در معابر عمومی نیز کاملا قابل مشاهده است. استفاده از سطوح شیب دار نیز از مواردی است که جهت رفاه حال این افراد در نظر گرفته می شود. اما استاندارد نبودن این سطوح و شیب بالای آنها و گاه پیچ های تند سبب می شود که این سطوح بی استفاده بمانند.

خوبست که مهندسین ناظر این معابر و ساختمان ها یک روز سوار بر ویلچر تردد نموده و به مشکلات مهندسی خود پی ببرند. البته گاه این مشکلات بدون استفاده از ویلچر و یا عصا نیز نمود پیدا می کند! حال باید اندیشید در این شرایط عدم توانایی تردد معلول و رفتن به سر کار ناشی از معلولیت و نقص در وی است یا موانع محیطی؟ استفاده از خودروهای شخصی معلولین نخاعی نیز از شیوه هایی است که برای تسهیل تردد شهری انان استفاده می شود. اما آیا خودروهای ما قابلیت ایجاد تغییرات لازم برای رانندگی این افراد را دارد؟ هزینه این تغییرات چه میزان است؟ گاه عدم ساخت استاندارد ابزارها مسئله ساز است. مثلا عدم تناسب وضعیت میز فرد معلول با ویلچر وی کارایی او را کم می کند. گاه تغییرات ساده بسیار کمک کننده اند.





موضوع مطلب :

یکشنبه 92 دی 22 :: 10:33 عصر

 

 

 


 

وضعیت تغذیه کودکان معلول

 

مطالعات محدودی که بر روی وضعیت تغذیه کودکان معلول انجام شده همگی شیوع نسبتاً بالای درجات مختلفی از سوءتغذیه را نشان داده‌اند. در یک مطالعه که به سال 1387 توسط اینجانب و همکارانم در انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور بر روی کودکان معلول جسمی- حرکتی (که بعضاً به درجاتی از معلولیت ذهنی نیز دچار بودند) در شهرهای تهران، مشهد و رشت انجام شد، بالغ بر 40 درصد کودکان دچار کم وزنی بودند. جالب اینکه در اغلب این بچه‌ها انرژی دریافتی در حد مورد نیاز یا نزدیک به آن بود ولی مقدار دریافت برخی ریزمغذی‌ها به ویژه آهن، کلسیم، روی و برخی ویتامین‌ها در بالغ بر 70 درصد کودکان مورد مطالعه از مقادیر توصیه شده بسیار کمتر بود. به عبارت ساده‌تر کمیت رژیم غذایی ظاهراً چندان مشکلی نداشت ولی کیفیت آن به هیچ روی پاسخگوی نیاز کودکان نبود و بدتر آنکه رژیم غذایی در دختران در مقایسه با پسران کیفیت بسیار پایین‌تری داشت!

 

یکی از مشکلات شایع تغذیه‌ای در کودکان معلول (جسمی- حرکتی و ذهنی) ناتوانی در غذا خوردن است یعنی ممکن است کودک در استفاده از قاشق، جویدن یا بلع مشکل داشته باشد. گاه امکان دارد کودک به اصطلاح «بدغذایی» داشته باشد، یعنی از خوردن غذایی که برایش آماده شده است، امتناع کند. شاید به همین دلایل است که خیلی از مراقبین این کودکان ترجیح می‌دهند ایشان را با غذاهای نرم و (غالباً) شیرین مانند آب‌میوه‌های صنعتی و کیک تغذیه کنند. حتی آب میوه طبیعی و عصاره گوشت که خیلی از مادران به زحمت آن را به کودکان معلول خود می‌دهند، علی رغم ارزش تغذیه‌ای که دارند به تنهایی نمی‌توانند تکافوی نیاز کودک معلول را بکنند. به عبارت ساده‌تر، اصول تغذیه سالم یعنی تنوع، تعادل و تناسب در تغذیه کودکان معلول نیز باید رعایت شود.

 


 

     تغذیه مناسب برای کودکان معلول

 

به کودکی که به دلیل نقایص حرکتی در استفاده از قاشق و چنگال مشکل دارد طبعاً می‌باید با صبر و حوصله غذا داده شود. اما در کودکانی که مشکل جویدن و یا بلع دارند می‌باید ترکیب، مقدار و بافت غذا متناسب با مشکل ایشان باشد. اگر بلع کودک عادی باشد ولی بنا به دلایلی نتواند غذا را به خوبی بجود، می‌باید غذا به شکل نرم و پوره تهیه و در لقمه‌های کوچک به کودک داده شود. اگر مشکل جویدن جدی‌تر باشد، ناگزیر می‌باید از رژیم غذایی مایع استفاده شود. مشکل رژیم غذایی مایع این است که ممکن است کفایت لازم را برای رفع نیازهای تغذیه‌ای کودک نداشته باشد. محتوای انرژی رژیم مایع را می‌توان با افزودن مقدار متناسبی کره یا خامه بهبود بخشید اما برای تامین مقدار کافی ریزمغذی‌ها غالباً استفاده از مکمل‌ها تحت نظر یک متخصص تغذیه ضرورت می‌یابد. 

 

حال که صحبت به مکمل‌ها کشید، بد نمی‌بینم اشاره‌ای کوتاه به نتایج چند مطالعه در این خصوص بکنم. در مطالعه‌ای که بیش از 30 سال پیش در ایالات متحده بر روی کودکان دچارمعلولیت ذهنی با بهره هوشی 70-17 انجام شد، مکمل یاری به مدت 4 ماه موجب افزایش بهره هوشی بین 10 تا 25 واحد شد. دست کم 4 مطالعه حاکی از این بوده‌اند که مکمل یاری به ویژه با اسید فولیک، ویتامین B6، منیزیم، ویتامین C و احتمالاً ویتامین B12 در کودکان دچار درخودماندگی یا اُتیسم (autism) مفید است. این کودکان غالباً دچار اختلالات تمرکز( attention deficit disorders (ADD هستند و اسید فولیک ممکن است برای کاهش این نشانه‌ها مفید باشد. برخی از مطالعات نیز حاکی از تاثیر نسبی مکمل‌های B6 و منیزیم بوده‌اند. تاثیر برخی مواد دیگر نظیر ویتامین E، جینکو بیلوبا، اسیدهای چرب امگا-3، کوآنزیم Q10 و فسفاتیدیل سرین در بهبود بهره هوشی و اختلالات خلقی مورد بحث و پژوهش است.

 

مشکلات تغذیه‌ای کودکان معلول به کمبودهای تغذیه‌ای محدود نمی‌شود. چه بسا محتوای نسبتاً بالای انرژی و در عین حال فقر رژیم غذایی از حیث ریزمغذی‌ها موجب شود که کودک معلول همزمان دچار کمبود ریزمغذی‌ها و فربهی بشود. در برخی از معلولیت‌های ذهنی نظیر نشانگان (سندروم) داون، پُروزنی و فربهی شیوع نسبتاً بالایی دارد. در کودکان معلول که ممکن است تحرک چندانی هم نداشته باشند، افزایش وزن و انباشت توده چربی محدودیت حرکتی کودک را دوچندان می‌کند.

 

یکی از چالش‌های بزرگ تغذیه کودکان معلول این است که معیارهای ارزیابی وضع تغذیه در این کودکان به روشنی توصیف نشده‌اند. این مشکل در مورد اندازه‌های به ظاهر ساده‌ای چون وزن و قد تا معیارهای پیچیده‌تری نظیر انرژی مورد نیاز و درصد چربی بدن وجود دارد. به طور مثال اندازه‌گیری قد در کودک مبتلا به ناهنجاری‌های ستون مهره‌ای به سادگی امکان‌پذیر نیست و از آنجا که وزن نیز تابعی از قد است، اظهار نظر در خصوص وزن کودک نیز دشوار خواهد بود.

 


 


 

      نکات مفید برای تغذیه کودکان معلول

 

 آیا رژیم غذایی کودک متنوع است؟ به عبارت ساده‌تر آیا کودک از همه گروه‌های غذایی به اندازه کافی دریافت می‌کند؟ توجه به دریافت شیر و لبنیات، گوشت، تخم‌مرغ و حبوبات و سبزی‌ها و میوه‌ها به ویژه ضروری است. یبوست در کودکان معلول خاصه آنهایی که محدودیت حرکتی نیز دارند بسیار شایع است از این رو می‌باید روزانه دست کم 3-2 سهم سبزی و 3-2 سهم میوه دریافت کنند. ترکیب سوپ برای کودکان مبتلا به مشکلات جویدن یا بلع به ویژه مهم است. گاه ممکن است غنی‌سازی سوپ با مکمل فیبر و سایر مکمل‌ها ضرورت یابد از این رو حتماً می‌باید از مشاوره یک متخصص تغذیه استفاده شود.

 

1- آیا رشد کودک خوب است؟ همانگونه که پیشتر نیز گفته شد اظهارنظر در این خصوص گاه دشوار است. در کودکانی که ناهنجاری‌های اسکلتی دارند (مثلاً انحنای شدید ستون مهره‌ای به پشت به شکل قوز یا به جلو یا به پهلو) روش‌هایی با استفاده از اندازه‌گیری طول بخشی از یک اندام سالم مثلاً بازو یا ساق پا برای برآورد قد واقعی وجود دارد. وزن مناسب کودکانی که ممکن است به طور مادرزادی دچار اختلال رشد اندام‌های طرفی (دست و پا) باشند نیز توسط متخصصان کودکان یا تغذیه برآورد می‌شود. به یاد داشته باشید که کم وزنی و پُروزنی هردو برای کودک (تندرست یا معلول) زیان‌آور است و در این بین به ویژه پُروزنی ممکن است چهره موذی‌تری به خود بگیرد چون علاوه بر اینکه فعالیت کودک را محدودتر می‌کند ممکن است همراه با کمبود ریزمغذی‌ها نیز باشد.

 

 2- مکمل یاری در این کودکان مساله مورد بحثی است. هرچند در غالب مواقع ممکن است یک ترکیب مولتی‌ویتامین به این کودکان داده شود، مطالعاتی حاکی از اثربخشی برخی از مکمل‌ها در مقادیر نسبتاً بالاتر در معلولیت‌های ذهنی خاص (مانند فلج مغزی یا نشانگان داون) بوده اند. در این مورد حتماً از یک متخصص تغذیه با تجربه در این زمینه جویا شوید. 

 

  3- کودکان معلول نیز همانند افراد تندرست به معاینات دوره‌ای نیاز دارند تا هم از نبود سوءتغذیه و دیگر مشکلات اطمینان حاصل شود و هم روند رشد و پیشرفت جسمی- روانی آنها ارزیابی شود.

 

  4- نیاز به محبت: و سرانجام کودک معلول نیز همچون افراد تندرست (و من پا را از این هم فراتر می‌گذارم و می‌گویم مانند هر آفریده‌ای!) نیازمند «محبت» است. تولد یک کودک معلول واکنش‌های مختلفی را در خانواده‌ها پدید می‌آورد که متاسفانه طرد کردن کودک یکی از آنها است. نباید کودک را که نه به خواست خود به دنیا آمده و نه به خواست خود معلول شده است، به جرم «گناهِ ناکرده» مجازات کرد. فرقی نمی‌کند «بهره هوشی» کودک چقدر باشد، تردیدی نداشته باشید که «بی‌مهری» و «محبت» هردو را با تک تکِ یاخته‌هایش حس می‌کند. از کودک معلول می‌باید با محبت مراقبت شود و با روی خوش به او غذا داده شود. مطمئن باشید با این روش اثر مراقبت‌های تغذیه ای بر وضعیت جسمی‌و روانی کودک دوچندان می‌شود.

 


 

      و سخن آخر اینکه...

 

.... هرگاه نگاهتان به تابلوی سردر یکی از مراکز آموزش یا مراقبت از کودکان معلول افتاد، تردیدی به دل راه ندهید که در آنجا پسرکان و دخترکان فراموش شده‌ای هستند که تنها چیزی که دارند، امیدی است در دل...

 

امید دیدن و بودن با آدم‌هایی مثل شما.... «آدم‌های قشنگ بیرون»....

 


 

منبع: دنیای تغذیه  ش 127

 

 




موضوع مطلب :

جمعه 92 آذر 1 :: 8:15 عصر