بهشت همین نزدیکی ماست نگهداری شبانه روزی108معلول ذهنی مرکزخیریه شهید کامیاب شهرستان گنابادبا مشارکت شما نیز می تواند باشد.واریز کمکهای نقدی توسط شماخیرین نیک اندیش به شماره حساب سیبا0105301340004 نزد بانک ملی آدرس موسسه : خراسان رضوی - شهرستان گناباد - خیابان سعدی - روبروی پارک شیرین - تلفن05337224426 آخرین مطالب صفحات وبلاگ فیزیوتراپی Physiotherapy نوعی بازپروری Rehabilitation است. بازپروری ممکن است
فیزیوتراپی یا بازپروری فیزیکی شاخه ای از علم پزشکی است که هدف از آن استفاده از روش های فیزیکی غیر تهاجمی (بدون آسیب به بافت مانند آنچه در عمل جراحی با شکافتن بافت انجام میشود) برای بهتر کردن کارکرد سیستم حرکتی فرد و رساندن آن به وضعیت قبل از بیماری است. البته محدوده فعالیت فیزیوتراپی بیش از فقط سیستم حرکتی است.
در مورد سیستم حرکتی انسان فیزیوتراپ کمک میکند به
موضوع مطلب : نگاه به مسئله معلولیت و ناتوانی قدمتی طولانی دارد. در ابتدا از بین بردن معلولین مبنی بود و به تدریج و با ظهور ادیان، مسئله نگهداری آنان در موسسات مطرح گردید. پس از جنگ جهانی دوم ومعلولیت تعداد زیادی از سربازان نگرش جدیدی در این زمینه مطرح گردید و مراکز توانبخشی به وجود آمد. با وجود کمک های این موسسات، تلفیق معلولان در جامعه میسر نگردید. در مورد معلولیت رویکرد های مختلفی به وجود آمد که بعضی در تضاد با یکدیگر و بعضی رویکردها مکمل یکدیگر هستند. از جمله این رویکرد ها می توان به رویکرد اخلاقی، رویکرد پزشکی، رویکرد اجتماعی و … اشاره نمود. به طور مثال رویکرد پزشکی ، معلولیت را به عنوان یک نابهنجاری تعریف می کند . در این رویکرد نقص عضو دلیل مستقیم معلولیت است. اما در رویکرد اجتماعی ، معلولیت با موانع اجتماعی و فیزیکی در جامعه ایجاد می گردد. در این مدل وظیفه جامعه است که خود را با نیازهای فرد مبتلا به نقص تطابق دهد. در رویکردی که در سال 1980شکل گرفت و ICIDH2 نام دارد، کلمات نقص وناتوانی و معلولیت که بار منفی دارند به اختلال و فعالیت ومشارکت تغییر یافت. در این رویکرد بر عوامل فردی و محیطی تاکید شده است. بنابراین طبق این رویکرد برای دستیابی به حداکثر عملکرد فرد ناتوان باید عوامل فردی و محیطی همزمان بهبود یابند. در این رویکرد مشارکت افراد معلول اهمیت داشته و پرداختن صرف به مشکلات جسمی آنان کافی نیست. در این مبحث که معلولین ضایعات نخاعی مد نظر هستند، با توجه به این رویکرد مشکلات این گروه ناشی از مسائل جسمی و محیطی آنان می باشد. این افراد به علت اختلال در عملکرد اعضای بدن و عدم تناسب محیط با شرایط آنان دچار مشکل در فعالیت و مشارکت می گردند. براساس دیدگاه برابری فرصت ها اگر محیط فیزیکی و فرهنگی جامعه، مسکن، حمل ونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصت های شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، یعنی فرصت های زندگی در جامعه به صورت برابری تقسیم شده است. حال باید دید آیا به راستی کلیه این امکانات در دسترس همگان از جمله معلولین قرار دارد یا خیر؟
- ماده 9 کنوانسیون حقوق معلولان (دسترسی): برای توانا سازی افراد دارای معلولیت جهت مستقل زندگی نمودن و مشارکت کامل در تمامی جنبه های زندگی، دولت های عضو باید تدابیر مناسبی را جهت تضمین دسترسی افراد دارای معلولیت بر مبنای برابر با سایرین به محیط فیزیکی، ترابری، اطلاعات و ارتباطات ازجمله نظام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر تسهیلات و خدمات ارائـه و یا فراهـم گردیده جهت عمـوم در مناطق شهـری و روستـایی اتخاذ می نمایند. تدابیر مذکور که در برگیرنده تشخیص و حذف موانع دسترسی می باشد در برگیرنده موارد زیر است، از جمله :
تبصره 2? شهرداری ها موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای آن تعداد از ساختمان ها، اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند خودداری نماید.
شورای عالی شهرسازی و معماری ایران که در تاریخ 3/8/1386 به پیشنهاد وزارت مسکن و شهرسازی، در ارتباط با رفع موانع شهرسازی و معماری در عبور و مرور دسترسی به اماکن و فضاها و تجهیزات عمومی شهری به منظور تامین امکان شرکت افراد دارای معلولیت های گوناگون جسمی در زندگی روزمره جامعه ، تصویب گردید اشاره نمود:
البته وجود نگرش ترحم آمیز به معلولین و قوانینی که خاص آنان باشد نیز به نظر نمی رسد در افزایش مشارکت آنان اثربخش باشد و دید جامعه را بهبود نمی بخشد. هدف از وضع قوانین راهکارهایی برای افزایش فرصت های برابر و کاهش موانع قانونی و در بعضی موارد ایجاد تسهیلاتی خاص این گروه است.
در این بین کم کاری رسانه ها جهت روشن کردن افکار عمومی نیز مشهود است. تا زمانی که در رسانه ها و بخصوص صدا و سیما که میلیون ها بیننده داشته و نقش عظیمی در فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه دارد، به صورت کارشناسانه برنامه ریزی نگردد، شاید نتوان به راحتی نگرش جامعه را نسبت به توانایی ها و مشکلات معلولین عوض نمود. استفاده ابزاری از معلولیت در رسانه ها برای افزایش حس نوعدوستی جامعه ، نمایش معلول در موراد خاص (مثلا روز جهانی معلولین)، استفاده نا درست از معلولیت در فیلم ها(نخاعی شدن افراد ظالم، ناتوان بودن افراد معلول) و عدم نمایش معلولین نخاعی موفق نه تنها به بهبود نگرش جامعه کمک نمی نماید بلکه روز به روز معلول را از توانمندی هایش و امکان مشارکتش در جامعه به دور می سازد. نگرش توانبخشی مبتنی بر جامعه که از سال 1980 شکل گرفت به اختلاط هر چه بیشتر معلول در جامعه و دوری از موسسه ای شدن آنان تاکید دارد. اگر رسانه ها بتوانند معلول را به عنوان یک شهروند که قادر به انجام بسیاری کارها و مسئولیت ها است نمایش دهند، و از خود آنان برای برنامه سازی ها و اجرای برنامه هایشان استفاده نمایند، شاید به برگزاری سمینارها و کنگره هایی در این زمینه کمتر نیاز شود. چرا با وجود داشتن اساتید و نخبگان معلول و ازجمله نخاعی در کشور هیچگاه از یک مجری نخاعی در تلویزیون استفاده نشده است؟ چرا نباید برای فرهنگ سازی ریشه ای عمل نمود و از همان کودکی، فرزندانمان را با معلولیت ها و توانمندی هایشان( که در هر فردی و هر سنی احتمال ایجاد آن می باشد) آشنا نمود؟ مثلا می توان با شکل دادن یک شخصیت مورد علاقه کودکان در اجراهای تلویزیونی و یا کارتون ها در افرادی که دچار آسیب های نخاعی هستند از همان کودکی به اطفال مشارکت و تلفیق این گروه را آموخت. به راستی آیا مدارس ما برای پذیرش دانش آموز نخاعی که گاه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخورد است توانایی دارد؟ مشکلاتی از قبیل عدم مناسب سازی مدرسه و مشکلات سایر دانش آموزان با معلول و یا حتی اعتراض بعضی والدین بر این مسئله برای پذیرش این دانش آموزان مشکلاتی ایجاد می نماید. اما اگر قبول نماییم که معلول نیز همچون همه ما یک شهروند محسوب می شود و نیاز به فرصت های برابر دارد، دیگر دید ما به این فرد یک دید ناتوان انگاری نبوده و توانایی های فرد را در نظر می گیریم و به عبارتی نیمه پر لیوان را مشاهده می کنیم. خوب است که در نظر بگیریم هر فردی یکسری ناتوانایی ها دارد و مشکل در عملکرد اعضا تنها ناتوانی در انسان ها محسوب نمی شود.
حتی این مشکلات محیطی در معابر عمومی نیز کاملا قابل مشاهده است. استفاده از سطوح شیب دار نیز از مواردی است که جهت رفاه حال این افراد در نظر گرفته می شود. اما استاندارد نبودن این سطوح و شیب بالای آنها و گاه پیچ های تند سبب می شود که این سطوح بی استفاده بمانند. خوبست که مهندسین ناظر این معابر و ساختمان ها یک روز سوار بر ویلچر تردد نموده و به مشکلات مهندسی خود پی ببرند. البته گاه این مشکلات بدون استفاده از ویلچر و یا عصا نیز نمود پیدا می کند! حال باید اندیشید در این شرایط عدم توانایی تردد معلول و رفتن به سر کار ناشی از معلولیت و نقص در وی است یا موانع محیطی؟ استفاده از خودروهای شخصی معلولین نخاعی نیز از شیوه هایی است که برای تسهیل تردد شهری انان استفاده می شود. اما آیا خودروهای ما قابلیت ایجاد تغییرات لازم برای رانندگی این افراد را دارد؟ هزینه این تغییرات چه میزان است؟ گاه عدم ساخت استاندارد ابزارها مسئله ساز است. مثلا عدم تناسب وضعیت میز فرد معلول با ویلچر وی کارایی او را کم می کند. گاه تغییرات ساده بسیار کمک کننده اند. موضوع مطلب :
وضعیت تغذیه کودکان معلول
مطالعات محدودی که بر روی وضعیت تغذیه کودکان معلول انجام شده همگی شیوع نسبتاً بالای درجات مختلفی از سوءتغذیه را نشان دادهاند. در یک مطالعه که به سال 1387 توسط اینجانب و همکارانم در انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور بر روی کودکان معلول جسمی- حرکتی (که بعضاً به درجاتی از معلولیت ذهنی نیز دچار بودند) در شهرهای تهران، مشهد و رشت انجام شد، بالغ بر 40 درصد کودکان دچار کم وزنی بودند. جالب اینکه در اغلب این بچهها انرژی دریافتی در حد مورد نیاز یا نزدیک به آن بود ولی مقدار دریافت برخی ریزمغذیها به ویژه آهن، کلسیم، روی و برخی ویتامینها در بالغ بر 70 درصد کودکان مورد مطالعه از مقادیر توصیه شده بسیار کمتر بود. به عبارت سادهتر کمیت رژیم غذایی ظاهراً چندان مشکلی نداشت ولی کیفیت آن به هیچ روی پاسخگوی نیاز کودکان نبود و بدتر آنکه رژیم غذایی در دختران در مقایسه با پسران کیفیت بسیار پایینتری داشت!
یکی از مشکلات شایع تغذیهای در کودکان معلول (جسمی- حرکتی و ذهنی) ناتوانی در غذا خوردن است یعنی ممکن است کودک در استفاده از قاشق، جویدن یا بلع مشکل داشته باشد. گاه امکان دارد کودک به اصطلاح «بدغذایی» داشته باشد، یعنی از خوردن غذایی که برایش آماده شده است، امتناع کند. شاید به همین دلایل است که خیلی از مراقبین این کودکان ترجیح میدهند ایشان را با غذاهای نرم و (غالباً) شیرین مانند آبمیوههای صنعتی و کیک تغذیه کنند. حتی آب میوه طبیعی و عصاره گوشت که خیلی از مادران به زحمت آن را به کودکان معلول خود میدهند، علی رغم ارزش تغذیهای که دارند به تنهایی نمیتوانند تکافوی نیاز کودک معلول را بکنند. به عبارت سادهتر، اصول تغذیه سالم یعنی تنوع، تعادل و تناسب در تغذیه کودکان معلول نیز باید رعایت شود.
تغذیه مناسب برای کودکان معلول
به کودکی که به دلیل نقایص حرکتی در استفاده از قاشق و چنگال مشکل دارد طبعاً میباید با صبر و حوصله غذا داده شود. اما در کودکانی که مشکل جویدن و یا بلع دارند میباید ترکیب، مقدار و بافت غذا متناسب با مشکل ایشان باشد. اگر بلع کودک عادی باشد ولی بنا به دلایلی نتواند غذا را به خوبی بجود، میباید غذا به شکل نرم و پوره تهیه و در لقمههای کوچک به کودک داده شود. اگر مشکل جویدن جدیتر باشد، ناگزیر میباید از رژیم غذایی مایع استفاده شود. مشکل رژیم غذایی مایع این است که ممکن است کفایت لازم را برای رفع نیازهای تغذیهای کودک نداشته باشد. محتوای انرژی رژیم مایع را میتوان با افزودن مقدار متناسبی کره یا خامه بهبود بخشید اما برای تامین مقدار کافی ریزمغذیها غالباً استفاده از مکملها تحت نظر یک متخصص تغذیه ضرورت مییابد.
حال که صحبت به مکملها کشید، بد نمیبینم اشارهای کوتاه به نتایج چند مطالعه در این خصوص بکنم. در مطالعهای که بیش از 30 سال پیش در ایالات متحده بر روی کودکان دچارمعلولیت ذهنی با بهره هوشی 70-17 انجام شد، مکمل یاری به مدت 4 ماه موجب افزایش بهره هوشی بین 10 تا 25 واحد شد. دست کم 4 مطالعه حاکی از این بودهاند که مکمل یاری به ویژه با اسید فولیک، ویتامین B6، منیزیم، ویتامین C و احتمالاً ویتامین B12 در کودکان دچار درخودماندگی یا اُتیسم (autism) مفید است. این کودکان غالباً دچار اختلالات تمرکز( attention deficit disorders (ADD هستند و اسید فولیک ممکن است برای کاهش این نشانهها مفید باشد. برخی از مطالعات نیز حاکی از تاثیر نسبی مکملهای B6 و منیزیم بودهاند. تاثیر برخی مواد دیگر نظیر ویتامین E، جینکو بیلوبا، اسیدهای چرب امگا-3، کوآنزیم Q10 و فسفاتیدیل سرین در بهبود بهره هوشی و اختلالات خلقی مورد بحث و پژوهش است.
مشکلات تغذیهای کودکان معلول به کمبودهای تغذیهای محدود نمیشود. چه بسا محتوای نسبتاً بالای انرژی و در عین حال فقر رژیم غذایی از حیث ریزمغذیها موجب شود که کودک معلول همزمان دچار کمبود ریزمغذیها و فربهی بشود. در برخی از معلولیتهای ذهنی نظیر نشانگان (سندروم) داون، پُروزنی و فربهی شیوع نسبتاً بالایی دارد. در کودکان معلول که ممکن است تحرک چندانی هم نداشته باشند، افزایش وزن و انباشت توده چربی محدودیت حرکتی کودک را دوچندان میکند.
یکی از چالشهای بزرگ تغذیه کودکان معلول این است که معیارهای ارزیابی وضع تغذیه در این کودکان به روشنی توصیف نشدهاند. این مشکل در مورد اندازههای به ظاهر سادهای چون وزن و قد تا معیارهای پیچیدهتری نظیر انرژی مورد نیاز و درصد چربی بدن وجود دارد. به طور مثال اندازهگیری قد در کودک مبتلا به ناهنجاریهای ستون مهرهای به سادگی امکانپذیر نیست و از آنجا که وزن نیز تابعی از قد است، اظهار نظر در خصوص وزن کودک نیز دشوار خواهد بود.
نکات مفید برای تغذیه کودکان معلول
آیا رژیم غذایی کودک متنوع است؟ به عبارت سادهتر آیا کودک از همه گروههای غذایی به اندازه کافی دریافت میکند؟ توجه به دریافت شیر و لبنیات، گوشت، تخممرغ و حبوبات و سبزیها و میوهها به ویژه ضروری است. یبوست در کودکان معلول خاصه آنهایی که محدودیت حرکتی نیز دارند بسیار شایع است از این رو میباید روزانه دست کم 3-2 سهم سبزی و 3-2 سهم میوه دریافت کنند. ترکیب سوپ برای کودکان مبتلا به مشکلات جویدن یا بلع به ویژه مهم است. گاه ممکن است غنیسازی سوپ با مکمل فیبر و سایر مکملها ضرورت یابد از این رو حتماً میباید از مشاوره یک متخصص تغذیه استفاده شود.
1- آیا رشد کودک خوب است؟ همانگونه که پیشتر نیز گفته شد اظهارنظر در این خصوص گاه دشوار است. در کودکانی که ناهنجاریهای اسکلتی دارند (مثلاً انحنای شدید ستون مهرهای به پشت به شکل قوز یا به جلو یا به پهلو) روشهایی با استفاده از اندازهگیری طول بخشی از یک اندام سالم مثلاً بازو یا ساق پا برای برآورد قد واقعی وجود دارد. وزن مناسب کودکانی که ممکن است به طور مادرزادی دچار اختلال رشد اندامهای طرفی (دست و پا) باشند نیز توسط متخصصان کودکان یا تغذیه برآورد میشود. به یاد داشته باشید که کم وزنی و پُروزنی هردو برای کودک (تندرست یا معلول) زیانآور است و در این بین به ویژه پُروزنی ممکن است چهره موذیتری به خود بگیرد چون علاوه بر اینکه فعالیت کودک را محدودتر میکند ممکن است همراه با کمبود ریزمغذیها نیز باشد.
2- مکمل یاری در این کودکان مساله مورد بحثی است. هرچند در غالب مواقع ممکن است یک ترکیب مولتیویتامین به این کودکان داده شود، مطالعاتی حاکی از اثربخشی برخی از مکملها در مقادیر نسبتاً بالاتر در معلولیتهای ذهنی خاص (مانند فلج مغزی یا نشانگان داون) بوده اند. در این مورد حتماً از یک متخصص تغذیه با تجربه در این زمینه جویا شوید.
3- کودکان معلول نیز همانند افراد تندرست به معاینات دورهای نیاز دارند تا هم از نبود سوءتغذیه و دیگر مشکلات اطمینان حاصل شود و هم روند رشد و پیشرفت جسمی- روانی آنها ارزیابی شود.
4- نیاز به محبت: و سرانجام کودک معلول نیز همچون افراد تندرست (و من پا را از این هم فراتر میگذارم و میگویم مانند هر آفریدهای!) نیازمند «محبت» است. تولد یک کودک معلول واکنشهای مختلفی را در خانوادهها پدید میآورد که متاسفانه طرد کردن کودک یکی از آنها است. نباید کودک را که نه به خواست خود به دنیا آمده و نه به خواست خود معلول شده است، به جرم «گناهِ ناکرده» مجازات کرد. فرقی نمیکند «بهره هوشی» کودک چقدر باشد، تردیدی نداشته باشید که «بیمهری» و «محبت» هردو را با تک تکِ یاختههایش حس میکند. از کودک معلول میباید با محبت مراقبت شود و با روی خوش به او غذا داده شود. مطمئن باشید با این روش اثر مراقبتهای تغذیه ای بر وضعیت جسمیو روانی کودک دوچندان میشود.
و سخن آخر اینکه...
.... هرگاه نگاهتان به تابلوی سردر یکی از مراکز آموزش یا مراقبت از کودکان معلول افتاد، تردیدی به دل راه ندهید که در آنجا پسرکان و دخترکان فراموش شدهای هستند که تنها چیزی که دارند، امیدی است در دل...
امید دیدن و بودن با آدمهایی مثل شما.... «آدمهای قشنگ بیرون»....
منبع: دنیای تغذیه ش 127
موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
|